به مناسبت نزدیک بودن برگزاری جلسه اول کلاس اقتصادسنجی 1 بعد از گذشت حدود یک ماه از شروع کلاسها:
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این دوشنبه بیاید...شاید
پرده از چهره گشاید...شاید
دست افشان...پای کوبان می روم
بر در سلطان استادان می روم
میروم بار دگر مستم کند
بیسر و بیپا و بیدستم کند
ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر
نغمهی تو از همه پر شورتر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعدهی دیدار ما
....
شرمنده دیگه بغضم اجازه ادامه شعرو نمی ده...
البته خدارحمت کنه مرحوم آقای آغاسیو
و با عرض پوزش از روحشون امیدوارم نلرزونده باشمشون
----------------
بعدا نوشته شده
... و چقدر من امشب خوشبختم...
گوشم به صدای دلشین استاد منور شد...
دیگه کم کم داشتم می رفتم که حذفش کنما... شانس اوردنننن... اعتماد به نفسو دارین ولی من هنوز به اونایی که میگن چون ما نیستیم استاد کلاس تشکیل نداده غبطه می خورم
هفت سین...برچسب : نویسنده : سجاد بازدید : 527