عبید زاکانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰
گل کز رخ او خجل فرو میماند
چیزیش بدان غالیهبو میماند
ماه شب چهارده چو بر میآید
او نیست ولی نیک بدو میماند
…
هفت سین...ما را در سایت هفت سین دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : سجاد بازدید : 342